درباره وبلاگ


دیگه خستم خستم از سکوتی که صدای نفس ها آن را می شکند
آرشيو وبلاگ

آمار سایت




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 312
بازدید کل : 105826
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 14:50 ::  نويسنده : Fatemeh



چقدر انتظار برای رسیدن به تو شیرین است.
خیلی این لحظات برایم زیباست.
به انتظار آن روز نشسته ام تا ما به هم برسیم و  یک زندگی عاشقانه را برپا کنیم.
قلبم برای آن روزی که تو را در کنار خودم میبینم می تپد
و تک تک ثانیه ها را می شمارم تا لحظه دیدار با تو فرا رسد.
چقدر این انتظار شیرین است.
انتظار برای رسیدن آن لحظه که ما برای هم هستیم.
خوشبختی تو ، شادی من است و شادی تو ، آرزوی من است.
شاد باش که این لحظه ها خیلی زیباست ، این انتظار شیرین است ،
پایان این انتظار لحظه ایست که ما بعد از مدتها سختی به هم میرسیم
و همدیگر را در آغوش میفشاریم.
شاد باش که این راه سخت پایانی دارد و پایان راه خیلی زیباست.
معنای زندگی با تو پر از معناست ، باور کن این زندگی بدون تو بی معناست.
گریه نکن عزیزم  ، میدانم که از این انتظار خسته ای و می دانم که بعد از من ، تو یک دلشکسته ای .
می دانم از آن روز میترسی که ما به هم نرسیم و بعد از اینهمه سختی سرنوشت ما را از هم جدا کند.
ما برای هم هستیم ، زندگی یعنی من و تو.
من بدون تو ، تو بدون من یعنی بدون هم هرگز.
گریه نکن عزیزم، قطره های اشکتت قلبم را میسوزاند ، چهره پریشانت مرا ناامید میکند .
این انتظار رسیدن شیرین است ، چون برای تو و به عشق تو به انتظار نشسته ام.
به آن لحظه رویایی بیندیش که ما بازی عشق را میبریم و از سختی ها ،
غم ها و دلتنگی های لحظه های عاشقی میگذریم و به هم میرسیم.
آری این انتظار شیرین است ، زیرا پایان آن یعنی آغاز زندگی من و تو…



یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 14:39 ::  نويسنده : Fatemeh

اگر عشقی در این زمانه باشد آن عشق تویی،
اگر یک با وفا در این دنیا باشد آن با وفا تویی.
با بودن تو در قلبم ، این قلب خوشبخت است .
با بودن تو در این دنیا احساس میکنم که عاشقترینم .
اگر یک عشق جاودانه در این دنیا باشد ، آن عشق در قلب من است .
به تو افتخار میکنم ای عشق ، تویی که مظهر پاکترین عشق روی زمینی.
اگر یک عاشق در این دنیا باشد ، آن عاشق واقعی منم  زیرا پاکترین عشق در قلبم است.
تو بهترین هدیه از طرف خدا برای منی
اگر این دنیا با آدمهای بی وفایش با قلبم مدارا نکردند ،
 تو در میان آنها با محبت و عشقت به من زندگی دوباره دادی ای تو که سرچشمه محبت و عشقی
اینک که آمدی در قلبم مطمئن باش که برای همیشه خواهی ماند.
و حتی یک لحظه نیز پیشمان نخواهی شد که در قلب منی ،
آنقدر در این قلب ولی عاشقم به تو عشق می ورزم.
تا با تمام وجود معنای عشق را در قلبم حس کنی .
اگر یک دل دیوانه در این دنیا باشد ،
دل من است که دیوانه قلب مهربان تو است.
بشکن سکوت عاشقانه را با فریادت .
فریاد بزن نام مرا که با رعد صدایت هوای دلم بارانی شود
آنگاه که هوای این دل بارانی شد بیا در زیر بارانش .
حس کن گرمی قطره های باران را در قلبم ، که برای تو می بارد .
تو مقدس ترین عشق در این دنیایی که برای من و قلبمی.
اگر یک با وفا ، یک همدل و همزبان در این دنیا باشد ، تویی که تا ابد در قلبمی.

 

م.ل



یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 3:23 ::  نويسنده : Fatemeh



خیلی آرامم ،از اینکه در کنارمی خوشحالم .
اینک که دستان گرمت درون دستهای من است ، سرت بر روی شانه های من است شاید چشمهای خیسم  را نبینی اما میتوانی حس کنی که شانه هایت خیس است.
من نیز مثل تو از فردا میترسم ، من نیز مثل تو میترسم تو را از دست بدهم و تنها خاطرات در کنار هم بودن بر جا بماند ! خاطره هایی که یاد آنها مرا دیوانه میکند.
اینک که در آغوش مهربانت هستم ، خیلی آرامم ، کاش ثانیه ها در همین لحظه که تو در کنارمی بایستد حتی یک ثانیه نیز جلو نرود .
این لحظه را برای همیشه و تا ابد میخواهم ، تو را از همین لحظه و برای همیشه میخواهم.
حتی فکر اینکه یک لحظه نیز بدون تو باشم مرا پریشان میکند.
نه عزیزم بدون تو هرگز ! بدون تو نه مهتاب برایم نورانیست و نه خورشید برایم آفتابیست.
نه ستاره ای در آسمان قلبم میدرخشد و نه بارانی در کویر دلم می بارد.
سخت است بی تو بودن ، تلخ است دور از تو بودن ، محال است بی تو نفس کشیدن.
با تو نفس کشیدن ، در این ثانیه ، در این لحظه که  در کنارمی شیرین است ، چقدر این لحظه زیباست ، خاطره ایست به یادماندنی.
کاش امروز همان فردای ما بود ، کاش امروز که تو در کنارمی همان لحظه آخر زندگی ام بود. دلم میخواهد این لحظه بمیرم ، تا از عشق تو مرده باشم تا در آغوش تو از این دنیا رفته باشم .
نرو از کنارم ، سرت را بگذار بر روی شانه هایم ، بگو هر چه دل تنگت میخواهد.
میدانم که دلتنگی ، میدانم که دلت همیشه با من است ، به من امید بده تا با امید تو عاشقانه زندگی کنم .
با تو بودن را از امروز تا لحظه مرگ میخواهم ، بی تو بودن را هیچگاه ، حتی یک لحظه نیز باور ندارم .
خیلی آرامم ، از اینکه در کنارمی شادابم



یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, :: 2:48 ::  نويسنده : Fatemeh


هنوز مرا باور نداری
روزی ما هر دو به هم دل بستیم
مدتها گذشت و به پای هم نشستیم
فکر میکردم این هر دوی ماییم که عاشق هستیم
فکر میکردم هر دوی ماییم که به انتظار هم نشستیم
اما تو که آرامش را از من گرفته ای ، در این لحظه ها بدجور حال مرا گرفته ای
من که جز آرامش چیزی را از تو نخواسته ام ، اما تو عادت کرده ای اشکم را در بیاوری ، عادت کرده ای به شکستن قلبم ، عادت کرده ای که عذاب دهی مرا و آزار دهی این دل عاشق مرا …
هنوز باور نداری که چقدر برایم با ارزشی
هنوز باور نداری عشق مرا ، باور نداری بی قراری های این دل عاشق مرا
گفتی عاشق منی ، من که نمیبینم هیچ عشقی از تو
گفتی خیلی دوستم داری ، من که نمیبینم هیچ مهر و محبتی از تو
میگویی همیشه به یاد منی ، من که هنوز قلبم تنهای تنها است
میگویی همیشه در کنار منی ، من که هنوز چشمهایم از انتظار گریان است
عشق من در قلبت مثل یک روح سرگردان است ، من که هنوز باور نکرده ام عشق تو را ، زندگی برایم یک باتلاق بی انتها است
هر چه بیشتر با تو میمانم ، بیشتر در باتلاق تنهایی فرو میروم
میخواهم حس کنم مهر و محبتهایت را ، میخواهم بشنوم درد دلهایت را
تا در اوج عاشقی دیگر احساس تنهایی نکنم
در اوج عاشقی با یک دل تنها ترک دنیا نکنم
روزی ما هر دو با هم عهد بستیم ، که به پای هم مینشینم و تا آخرش با هم یکرنگ هستیم ، حالا تو هزار رنگی و من یک رنگ هستم ،دیگر باید به چه زبانی بگویم عاشقت هستم…



شنبه 4 تير 1390برچسب:, :: 14:31 ::  نويسنده : Fatemeh

 همه ی زندگی من که این چرت و پرت هایم نیست.این خنده ها،اشک هایی که می ریزم،این بغض های پنهانی،دوستی هامان همه فصل ِ کوچکی از زندگی من اند.تـو این قدر بزرگی که نمی رسم به تو،هیچ وقت...تو این قدر هستی که بودنت را نمی بینم...فقط می فهمم در پس این فصل ها،و روزهای تلخ و شیرین،هوایم را داری.هوای ِ دلتنگی هام را.مثل ِ همیشه هستی تا زمین نخورم.یا دستم را می گیری تا دوباره بایستم...دلتنگت شده ام. امروز فهمیدم،چیزی که این روزها دنبالش می گردم،...تو بودی...

تو را گم کردم که کم آورده ام...

خدایا، دارم دنبالت می گردم! لـطفا کمی صدایـم کـن!

سپاس ... برای ِ حضورت در تک تک ثانیه هایم.

سپاس... برای اینکه می بخشی و فراموش می کنی؛...



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • طنین سکوت
  • pelk
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم ... و آدرس hemetaf.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 
 
 
<-MailForm->