درباره وبلاگ


دیگه خستم خستم از سکوتی که صدای نفس ها آن را می شکند
آرشيو وبلاگ

آمار سایت




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 153
بازدید کل : 105520
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 24
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
یک شنبه 28 تير 1390برچسب:مرا از یاد نبر, :: 1:59 ::  نويسنده : Fatemeh


حالا که لحظه به لحظه در این روزهای سرد زندگی به یاد تو ام ، حالا که تمام زندگی ام تو هستی و یاد و خاطرات با تو بودن ، حالا که قطره های اشکم را فدای عشقت کردم ، دین و ایمانم را به خاطر تو زیر پا گذاشتم مرا از یاد نبر.
حالا که در مقابل سختی ها ایستادم ، در برابر باد فاصله ها شکستم ، در آتش عشقت سوختم و فریادی نزدم مرا از یاد نبر .
کاش آن لحظه که میدیدی من پریشانم ، میفهمیدی که دلم را شکسته ای ، اما من در آن لحظه تنها سکوت کرده بودم .
آنقدر تو را دوست دارم که دلم نمیخواهد تو نیز مانند من پریشان شوی.
دلم را شکستی ؟ فدای قلبت عزیزم ! اشکم را در آوردی ؟ فدای آن عشق پاکت ای بهترینم.
حالا که دیگر هیچ چیز جز تو از خدا نمیخواهم ، حالا که دیگر قید همه کس را به خاطر تو زده ام مرا از یاد نبر .
فراموشم نکن که اگر از یاد تو فراموش شوم ، از خاطر زندگی نیز فراموش خواهم شد ، بگذار ساده تر بگویم تا بفهمی ، و بدانی که بدون تو هرگز .
حالا که بی تو بودن را حتی در خواب نیز نمیتوانم تصور کنم ، حالا که اسیر قلبت ، وجودت ، و عشقت شده ام مرا اسیر تنهایی نکن ، مرا راهی سرزمین بی کسی ها نکن .
حالا که کار من از کار گذشته و راهی جز عاشق ماندن ندارم بگذار همان یک ذره غرور که در دلم مانده را بشکنم و بگویم که به خدا خیلی دوستت دارم ، مرا تنها نگذار عزیزم ، بدون تو نمی توانم که بمانم ، نفس بکشم ، زندگی کنم … نمیتوانم.
حالا که همه زندگی ام شده ای ، حالا که تمام هستی ام شده ای ، حالا که بودنت برایم حیات است و نبودنت برایم مرگ لحظه هاست  مرا تنها نگذار عزیزم.
مرا از یاد نبر ، مرا در به در کوچه پس کوچه های غم و تنهایی نکن.



یک شنبه 27 تير 1390برچسب:برای همیشه دوستت دارم, :: 1:58 ::  نويسنده : Fatemeh


برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم.
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت.
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد.
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها.
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام.
 تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه.
بیا با هم زندگی را با عشق و محبت بسازیم و به عشق هم زنده بمانیم.
ای قشنگترین لحظه ، ای زیباترین کلام  خیلی دوستت دارم.
تویی پاکترین عشق روی زمین ، می پرستم تو را بعد از خدای آسمانها و زمین.
تا آخر دنیا به انتظارت مینشینم ، آخر این دنیا همان لحظه ایست که از عشق تو میمیرم.
به عشق تو زندگی میکنم ، برای تو نفس میکشم ،بدون تو میمیرم.
بیا در کنارم عزیزم ، عطر وجودت به من آرامش میدهد ، حضورت در کنارم  مرا به اوج عشق می رساند.
بیا در کنارم ، دستانت را به من بده ، بگذار با گرمی دستانت احساس خوشبختی کنم.
احساس کنم که برای منی .
تویی لایق بهترینها ، تویی که لایق قلب منی و حافظ احساس من.
با حضورت در قلبم زندگی ام رنگ تازه ای به خود گرفت و فصل بهار زندگی ام با حضورت فرا رسید.
با حضورت کویر تشنه دلم بارانی شد ، بارانی از جنس عشق و محبت تو.
مثل همیشه با تو هستم ، بیشتر از همیشه عاشق تو هستم.
مثل همیشه برای منی ، بیشتر از همیشه قدرت را میدانم.
ای عشق همیشگی ام ، بدجور در قلب من غوغا کرده ای .
مثل همیشه ، بیشتر از گذشته ، برای همیشه ، میگویم که دوستت دارم همیشه.



یک شنبه 26 تير 1390برچسب:مانده ام برای تو, :: 16:55 ::  نويسنده : Fatemeh


در راه زندگی ، حالا که عاشقم، تنهای تنها مانده ام برای تو.
می مانم با تو ، تا بگویم بی تو نمیتوانم بمانم با زندگی .
زندگی فدای تو  ، بی تو نمی مانم بدون تو .
می مانم برای عشق ، برای عشقی که سرچشمه آن تنها تویی عزیزم .
در راه عاشقی ، تنهای تنها ، مانده ام با غمها .
غم دور از تو بودن ، غم دلتنگی ات و غم فرداهای بی تو بودن .
مانده ام برای تو ، برای تو که برایم عزیزی ، برای تو که یک دنیا دوستت دارم و بدون تو محال است بسازم با تنهایی .
این قلبم ، و این هم احساسات من ، حالا تو هستی و یک عاشق همیشگی .
مانده ام در این لحظه ها تنها برای تو ، تو اولین و آخرین امیدم در زندگی هستی ، پس به امید تو ، آخرین نفسهایم را نیز میکشم .
ای زمین تو برای خود بچرخ ، ای خورشید تو برای خودت بتاب ، ای عشق تو برای خودت بسوز ، راه من جداست از این دنیا ، من مانده ام برای یک قلب تنها .
قلبی که با وجود قلب تنهایم دیگر تنها نیست ، عشق را باور کرده ام ، دیگر اختیارم دست خودم نیست.
مانده ام برای تو ، برای تو که برایم بهترینی ، و جز تو دیگر هیچ چیز برایم باارزش نیست.
با ارزش تر از تو وجود پر مهرت است ، با ارزش تر از وجودت قلب مهربانت است .
مانده ام برای قلبت ، تا ابد و برای همیشه ، تا آن لحظه که دیگر هیچکس جز تو را نمیشناسم ، نمیبینم و باور ندارم که روزی تنها بوده ام .
مانده ام برای تو ، برای تو که برایم معنای واقعی عشقی عزیزم .



یک شنبه 26 تير 1390برچسب:سپیده عشق, :: 16:53 ::  نويسنده : Fatemeh


ببین من عاشق را …ببین که چگونه عاشقانه در پی تو هستم.
ببین که چگونه شب و روز به یاد تو هستم و تنها آرزویم رسیدن به تو است.
ببین که تنهاتر از من هیچ تنهایی نیست ، مرا باور کن ، تنها تویی در قلب تنهایم.
این قلب تنها ، لحظه به لحظه به یاد تو هست.
ببین مرا که از همه عاشقترم ، عاشق تو و آن قلب مهربانت .
از همه دیوانه تر منم ، این منم که دلم میخواهد و آرزو دارم تو برای من باشی .
دلم میخواهد تا ابد برای من باشی و تنها عشق جاودانه ام باشی .
در میان اینهمه عاشقان لحظه ای نیز به من نگاه کن .
یک لحظه به من نگاه کن تا ببینی از همگان مجنون ترم.
مجنون تو ، مجنون آن چشمهای زیبایت ، دیوانه آن قلب پاکت!
بیا با هم عاشقترین باشیم ، در میان همگان صادق ترین باشیم.
ببین من دلشکسته را که شب و روزم یاد تو و ذکر نام تو است.
مرا باور کن ، این عشق مرا گرچه حقیر است ولی باور کن.
باور کن که همین عشق حقیر ، پاکترین و واقعی ترین عشق روی زمین است.
با اینکه میدانم نگاهت به سوی کسی دیگر است ، بیا و لحظه ای نیز نگاه به من کن.
نگاه کن تا بفهمی عاشق واقعی کیست !
او که تو را از همه بیشتر دوست دارد و تنها آرزویش رسیدن به تو است منم.
او که رسیدن به تو را برابر با خوشبختی میبیند منم .
او که میخواهد بعد از رسیدن به تو دنیا را به نامت کن منم .
این منم که عاشقم ، لحظه ای به من عاشق نظری بینداز .
به خدا خیلی دوستت دارم و یک لحظه نیز طاقت ندارم قلبت برای کسی دیگر باشد.
آرزو دارم آن قلب مهربان و پاکت برای منی باشد که تو تنها آرزویش هستی .
فقط یک بار بگو که برای منی ،تا یک عمر احساس خوشبختی کنم .
فقط یک لحظه برای من باش ، تا یک عمر امیدوارانه و عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
باور داشته باش که خیلی دوستت دارم ، تنها کافیست لحظه ای مرا باور کنی.
بیا با من باش تا غروب زندگی ام به پایان برسد و سپیده عشق در قلبم طلوع کند.
بیا با من باش تا سپیده آخر … لحظه ای که میفهمی از عشقت  مرده ام.



یک شنبه 26 تير 1390برچسب:قصه عشق, :: 16:51 ::  نويسنده : Fatemeh


با تو ، به عشق تو ، یک قصه دیگر ، قصه من و تو.
با تو ، در کنار تو ، قصه از نو ، نفسی دیگر.
یک نفس تازه از یک دیدار عاشقانه ، از نگاه مهربان تو به چشمهایم.
با تو بودن خاطره ایست همیشه ماندگار ، اما بی تو بودن قصه ایست از یک روز تلخ که از ذهن فراموش شده ، اما از دل بیرون نمیرود و اعماق دل را میسوزاند!
با تو ، همیشه با تو ، تا آخرش با تو ، حتی لحظه مرگم نیز با تو چقدر شیرین است!
شیرین است به شیرینی طعم بوسه های تو.
با تو ، در آغوش تو ، قلبم برای تو تا ابد ، تا آن لحظه که دیگر طلوعی را نخواهم دید، تو را میبینم که زندگی منی ، یک غروب شیرین ، از یک زندگی عاشقانه ، زندگی که  عشقمان در آن پا برجاست  ، لحظه های گرمیست ، به گرمی آغوش مهربان تو !
بگذار قصه من و تو نیمه تمام بماند ، تا آنجا که داستان میگوید ما در کنار همیم و چند صفحه سفید از این کتاب ، یعنی چند صباح دیگر تا …از عشق هم مردن.
قصه من و تو حقیقتیست بی پایان !
یکی بود ، یکی نبود …. تو بودی و من نبودم .
زیر گنبد کبود …..  تو بودی و من نیز آمدم .
حالا دیگر تو هستی و یک مجنون.
قصه من و تو اگر قصه است ، به این خاطر است که مثل من و تو کسی نیست عاشق باشد و دیوانه .
یک عشق پاک ، دو قلب ساده و یکرنگ سرگذشت دو عاشق از امروز تا لحظه مرگ قصه ایست از من و تو.
بهتر است که در پایان این کتاب نوشته شود ::: این داستان تا ابد ادامه دارد.
تا ابد ، با تو ، در کنار تو ، به عشق تو ادامه دارد  قصه من و تو.



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • طنین سکوت
  • pelk
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم ... و آدرس hemetaf.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 
 
 
<-MailForm->